کد مطلب:8269
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:7
چرا زن ها نمي توانند مرجع تقليد يا قاضي شوند؟
دانشمندان و متخصّصان ديني دربارةموضوعاتي چون مرجع تقليد يا قاضي شدن زن و بعضي از عناوين ديگر اختلاف نظر دارند. اين امور جزء مسلّمات و ضروريات ديني به شمار نمي آيد.
كساني كه مي گويند زنان مرجع تقليد يا قاضي نيم شوند، اموري را در نظر مي گيرند و با توجه به آن به اين نتيجه مي رسند.
1- واگذاري مسئوليّت ها بر حسب توانايي ها
مردان و زنان از نظر جسمي و شرايط فيزيولوي متفاوتند، به همين جهت براي انجام وظايف ويژه آفريده شده اند. اين تفاوت - نه تبعيض - عين حكمت و براي دوام نسل بشر است. اين بدان معني نيست كه راه كمال بر زنان بسته شده يا محدود است، بلكه به خاطر اين تفاوت، بعضي از مسئوليت ها به صورت تكليف از زنان برداشته شده، مثل مرجعيت ديني و قضاوت؛
با اين كه تمام دانشمندان و فقيهان اسلامي، مرجعيّت ديني و قضاوت را براي مردان قبول دارند، ليكن بسياري از بزرگان فقاهت، به زحمت مرجعيّت ديني خود را قبول مي نمودند، تا آن جا كه اگر تكليف الهي نبود، آن را نمي پذيرفتند. در تاريخ نمونه هايي بيان شده است. اين گروه شبانه روز در جهت فقاهت سعي و كوشش مي نمودند و در مسير اجتهاد جديّت داشتند. بنابراين مرجعيت ديني وظيفه است، نه مقام، امّا اجتهاد، فقاهت، وارث علوم انبيا شدن،فهم كتاب و سنت، مقام است كه در پيشگاه پروردگار ار ارزش خاصّي برخوردار است.
زير بناي نظام ارزشي را بايد در انسانيّتمان جستجو كنيم، نه در مرد يا زن بودن، و اين راه براي مردان و زنان از طريق آموزه هاي ديني يكسان بيان شده است.
2ـ مرجعيت ديني و قضاوت نياز به قاطعيّت دارد.
از آن جا كه در رهگذر زعامت ديني، هدايت امّت و قضاوت در مسائل، به ويژه اجراي حدود وقصاص مورد نظر است و در اين راه چالش هايي وجود دارد و يا دين ستيزان به وجود مي آورند، نيازمند به قاطعيت و قبول پيامدهاي آن مي باشد. خلقت و سرشت زنان كانون مهر و محبت است و در بعضي امور از تصميم قاطع برخوردار نيستند، از اين رو از اين مقام ها معاف شده اند و اين وظيفة خطير به مردان واگذار شده است. اين خود نوعي نگرش مثبت و ارزشي، نسبت به مقام زن است.
3ـ روايات: عمده ترين نقطه بحث طرف داران عدم جواز مرجعيت ديني و قضاوت بانوان، روايات و اخبار است.
امام صادق(ع) فرمود: نگاه كنيد يكي از خودتان، مردي كه چيزي از قضاياي ما را بداند، يعني بداند كه نظر ما چيست و بر نظريه هاي ما اطلاع داشته باشد، او را ميان خودتان قاضي قرار دهيد و من او را به عنوان قاضي ميان شما نصب كردم.[15]
4ـ اجماع: اجماع تكيه گاه اصلي منكران جواز مرجعيت ديني و قضاوت بانوان است. اجماع[16] يكي از براهين مورد قبول همه فقيهان است كه بر اشتراط مرد بودن مرجعيت ديني و قضاوت ابراز شده است. چون آگاهان به مسايل ديني تمام احكام را تابع مصالح و مفاسد مي دانند و در اين مورد براهين گذشته آنان را به اين جا رسانده و با روح تعبّدي كه در آنان وجود دارد، به اين نتيجه رسيده و گفته اند: مرد بودن از شرايط است.
در عين حال عده اي براهين گذشته را مورد خدشه قرار داد و مرجعيت ديني و قضاوت را براي زنان روا مي دارند و مي گويند: مرجعيت ديني و قضاوت به صورت يك تكليف براي زنان نيست و شارع، زنان را از اين تكليف شاقّ مورد عفو قرار داده و از آنان به صورت تكليف نخواسته است. اگر شرايط در آن ها جمع شود، از آنان دريغ نكرده است. شبيه حديث ليس علي النساء جمعه و لاجماعه ...؛[17] نماز جمعه و نماز جماعت بر بانوان واجب نيست.
در نتيجة اجماع و روايات معصومان، دژي محكم بر عدم پذيرش قضاوت و مرجعيت ديني زنان بيان شده كه مورد قبول دو گروه مي باشد.
[15] وسائل الشيعه، محمد بن حسن حرّعاملي، ج 18، ص 4،ح 5 و ص 99،ح 1. نيز ج 14، ص 129 و 128 و 120. همچنين ج 18،ص 6 ؛بحارالانوار، ج 2،ص 90، ح 13.
[16] اجتماع، اصطلاح اصولي است يكي از ادلّه و براهين چهارگانه است. ادله عبارت هستند از: كتاب، سنّت، عقل و اجماع.
[17] وسائل الشيعه، ج 18، ص 6، ح 1.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.